جدول جو
جدول جو

معنی دانش نیوش - جستجوی لغت در جدول جو

دانش نیوش
نیوشندۀ دانش، آنکه به علم و دانش گوش فرا دهد، دانش پذیر
تصویری از دانش نیوش
تصویر دانش نیوش
فرهنگ فارسی عمید
دانش نیوش
(دَ تَ / تِ)
نیوشندۀ دانش. شنوندۀ دانش. مطیع علم و دانش. که گوش فرا دانش و علم دهد:
چو نامه بخواند خداوند هوش
بیارید آن رای دانش نیوش.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
دانش نیوش
راغب به علم وفضل، قابل تعلیم وتربیت
تصویری از دانش نیوش
تصویر دانش نیوش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دانش فروش
تصویر دانش فروش
فروشندۀ دانش، عالم، دانشمند، کسی که علم و دانش خود را به رخ دیگران بکشد، فضل فروش
فرهنگ فارسی عمید
(دَ تَ / تِ)
فروشندۀ دانش. عالم. فیض بخش. دانشمند:
بیامد یکی مردمزدک بنام
سخنگوی و با دانش و رای و کام
گرانمایه مردی و دانش فروش
قباد دلاور بدو داد گوش.
فردوسی.
همی گفت و خاقان بدو داده گوش
بدو گفت کای مرد دانش فروش.
فردوسی.
، فضل فروش. که تظاهر بدانش و علم کند. که دانش خود برخ دیگران کشد
لغت نامه دهخدا